************************************************************************* ***** ***************************************************** عاشق مهدی (عج) - نـــــــــــــــــــــــــــــور خــــــــــــــــــــــــــــدا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند سبحان، کسی را که صاف و بی آلایش، آسان گیر و در راه باشد، دوست دارد . [امام علی علیه السلام]
نـــــــــــــــــــــــــــــور خــــــــــــــــــــــــــــدا
 RSS 
 Atom 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 238767
بازدید امروز : 74
بازدید دیروز : 4
... درباره خودم ...
نـــــــــــــــــــــــــــــور خــــــــــــــــــــــــــــدا
مدیر وبلاگ : عاشق مهدی (عج)[77]
نویسندگان وبلاگ :
محمد
محمد[0]

مطالب و تصاویری پیرامون زندگی با برکت ائمه معصومین (س)

... لوگوی خودم ...
نـــــــــــــــــــــــــــــور خــــــــــــــــــــــــــــدا
... پیوندهای روزانه...
حضرت زهرا (س) [246]
امام حسن مجتبی(ع) [572]
امام سجاد (ع) [2409]
اینترنت رایگان [537]
پیامک رایگان [203]
امام جواد (ع) [248]
عضویت در سایت [57]
گنجینه تصاویر [249]
حضرت مهدى(عج) [134]
حضرت عباس (ع) [1304]
وبلاگ رایگان [68]
حضرت فاطمه معصومه (س) [1018]
حضرت امام خمینی(ره) [219]
مسجد مقدس جمکران [123]
پیکر سالم شهید پس از 16 سال [425]
[آرشیو(15)]


دسته بندی یادداشت ها
منجی[19] . اهل بیت(ع)[9] . معصومین(ع)[7] . اینترنت رایگان[2] . پیامک رایگان . تصاویر . شماره تلفنها . صالحین . عضویت رایگان . فرهنگ لغت . ماه محرم . معرفی وبلاگ . آشپزی .
.... بایگانی....
پیامبر مهربانی و رحمت حضرت محمد (ص)
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)
السلام علیک یا فاطمة الزهرا (س)
کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام)
امام سجاد (علیه السلام)
امام نهم حضرت جواد الائمّه علیه السلام
یا صاحب الزمان (عج) یا فارس الحجاز ادرکنی
حضرت ابوالفضل عباس (علیه السلام)
حضرت امام خمینی(ره)
شهدا
اینترنت رایگان
ارسال پیامک رایگان

...حضور و غیاب ...
یــــاهـو
... دوستان من ...
قافله شهداء
مرکز اهداء اعضای بدن
اس ام اس خنده دار و طنز
سخن دل
دائره المعارف اعجاز قرآن
مجنون
ایجاد وبلاگ شخصی
اینترنت رایگان
ارسال پیامک رایگان
گنجینه تصاویر
*** عضویت در سایت ***
نقشه راههای کشور
شمیم حیات
ایجاد وبلاگ رایگان
حدیث نفس
عشق سرخ
یادداشتها و برداشتها
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
انتظار نور
صحن دفتر دلم
عاشق آسمونی
لشکر فرهنگی یوسف زهرا
کشکول

... لوگوی دوستان من ...







... اشتراک...
  ... طراح قالب...


  • کراماتی از مسجد مقدس جمکران - 2

  • نویسنده : عاشق مهدی (عج):: 87/5/20:: 12:0 عصر
     بر اساس کرامت ثبت شده در دفتر ثبت کرامات مسجد مقدس جمکران

     شناسنامه کرامت

    موضوع کرامت: نجات سرنشینان هواپیماى مشهد مقدّس

    منبع کرامت: دفتر ثبت کرامات و خاطرات مسجد مقدّس جمکران، شماره 97

    مشخصات: آقاى م - ح، روحانى، ساکن تهران

    زمان کرامت: 28/12/75

    مکان کرامت: تهران

    تاریخ ثبت کرامت: 1376

    خلاصه کرامت:

     در تاریخ 28اسفند سال 75که به قصد زیارت امام رضا علیه‏السلام همراه عده‏اى از آقایان در هواپیما بودیم، وقتى بر فراز آسمان مشهد مقدّس رسیدیم، هواپیما دچار نقص فنى شد و بعد از حدود 45دقیقه به ...

    ادامه مطلب...


  • کلمات کلیدی : منجی
  • نظرات شما ()

  • کراماتی از مسجد مقدس جمکران - 3

  • نویسنده : عاشق مهدی (عج):: 87/5/20:: 12:0 عصر

      

    بر اساس کرامت ثبت شده در دفتر ثبت کرامات مسجد مقدس جمکران

    شناسنامه کرامت

    موضوع کرامت: شفاى سرطان بدخیم

    منبع کرامت: دفتر ثبت کرامات مسجد مقدّس جمکران، شماره 323

    مشخصات: خانم م - پ، 53ساله، خانه دار، اهل اصفهان

    زمان کرامت: نیمه شعبان 1377

    مکان کرامت: اصفهان

    تاریخ ثبت کرامت: 30/9/1378

    اسناد و مدارک: سى تى اسکن و رادیولوژى مرکز سى ستى اسکن امیر، سى تى اسکن مرکزى اصفهان، پاتولوژى دکتر دبیرى، رادیوگرافى دکتر ربیعى از قفسه، ستون فقرات، سونوگرافى از کلیه و لگن، هشت برگه آزمایش.

    زیر نظر متخصص: شاهى، وکیل زاده، امامى، ربیعى، قلمکار، جمشیدى، عباسیون.

    اظهار نظر پزشکى: اگر ایشان زنده باشند هیچ چیز جز معجزه کامل نمى‏تواند باشد.

    خلاصه کرامت به نقل ازهمسر شفا یافته:

    : بعد از اینکه همسرم را در بیمارستا ن سیدالشهداء اصفهان شیمى درمانى و ...

    ادامه مطلب...


  • کلمات کلیدی : منجی
  • نظرات شما ()

  • کراماتی از مسجد مقدس جمکران - 4

  • نویسنده : عاشق مهدی (عج):: 87/5/20:: 12:0 عصر

     
    بر اساس کرامتهای ثبت شده در دفتر ثبت کرامات مسجد مقدس جمکران

    شناسنامه کرامت

    موضوع کرامت: رفع مشکل نازائى و بچه دار شدن

    منبع کرامت: دفتر ثبت کرامات و خاطرات مسجد مقدّس جمکران، شماره 313

    مشخصات: خانم ز - ع، اهل ساوه، خانه دار

    زمان کرامت: حدود سال 1376

    مکان کرامت: مسجد مقدّس جمکران

    تاریخ ثبت کرامت: 1377

    اسناد و مدارک: رادیوسکوپى، رادیوگرافى، آزمایش اسپرم، رادیولوژى، اولتراسونوگرافى.

    زیر نظر پزشکان متخصص: وندى، شیوعى، مهاجرى، جاویدى، احمدى

    اظهار نظر پزشکى:

    با عنایت حضرت حق باردارى اتفاق افتاده است.

    خلاصه کرامت:

    تا هفت سال انتظار بچه را مى‏کشیدیم و در عین حال ...

    ادامه مطلب...


  • کلمات کلیدی : منجی
  • نظرات شما ()

  • کراماتی از مسجد مقدس جمکران - 1

  • نویسنده : عاشق مهدی (عج):: 87/5/20:: 12:0 عصر

     

    بر اساس کرامتهای ثبت شده در دفتر ثبت کرامات مسجد مقدس جمکران (( ضمناً جهت مطالعه مابقی کرامات به بخش آرشیو مراجعه بفرمائید)).

    شناسنامه کرامت

    موضوع کرامت: شفاى کامل روحى

    منبع کرامت: دفتر ثبت کرامات و خاطرات مسجد مقدّس جمکران، شماره 107

    مشخصات: برادر ا - م، چهل ساله، افسر جانباز نیروى انتظامى، لیسانس، ساکن قم

    زمان کرامت: 10/4/76

    مکان کرامت: مسجد مقدّس جمکران

    تاریخ ثبت کرامت: 1378

    اسناد و مدارک: چهار برگه استراحت پزشکى از طرف اداره کل بهدارى ناجا، گزارشات بیمارى از شوراى روانپزشکان ناجا و آزمایشان مختلف.

    زیر نظر پزشکان متخصص: مظاهرى، جهانى، کیهانى، دلیر، امامى، روح الهى، قاضى، واحد، عدل پرور، هاشمى، شجاع‏الدین، حیاتى، دانشخواه، معدنى پور، پیامى، توسل، حشنانى.

    اظهار نظر پزشکى: ....

    ادامه مطلب...


  • کلمات کلیدی : منجی
  • نظرات شما ()

  • تشرف یافتگان به محضر امام زمان (عــــج) ---1

  • نویسنده : عاشق مهدی (عج):: 87/5/20:: 11:0 صبح

     

     (( جهت مطالعه مابقی تشرفات به بخش آرشیو مراجعه بفرمائید ))

     

    **** همچنین جهت دستیابی به صفحات تعدادی دیگر از تشرفات اینجا کلیک کنید.**** 

     

    سیّد محمدحسن طباطبائى  میرجهانى 

          به نقل از: محمد رضا بافقى اصفهانى - عنایات حضرت مهدى (ع) به علماء و طلاب - نصایح قم - چاپ اول 1379 - ص 184و 185. 

    دانشمند فرزانه، علامه میرجهانى (قدس سره الشریف)، بعد از مدتى اقامت در نجف اشرف به اصرار پدرش به اصفهان بازگشت و به نشر معارف و فضائل اهل‏بیت عصمت و طهارت (علیهم الصلاة و السلام) پرداخت و بعد از فوت پدر بزرگوارش به مشهد مقدّس مشرّف گردید و در آنجا ساکن شد. در این بین مدتى به کسالت نقرس، سیاتیک و عرق النساء، مبتلا شده بود و چندین سال در اصفهان و تهران و خراسان معالجه نمود؛ ولى اصلاً بهبودى حاصل نشده بود، تا اینکه خود ایشان مى‏فرمود: «بعضى از دوستان آمدند و مرا به شیروان بردند و در مراجعت، در قوچان توقف کردیم. روزى به زیارت امامزاده‏اى که در خارج شهر قوچان و معروف به «امامزاده ابراهیم» است رفتیم و چون هواى لطیف و منظره جالبى داشت، رفقا گفتند: «ناهار را در اینجا بمانیم، خیلى خوب است.» گفتم: «عیبى ندارد.»
     پس آنها مشغول تهیه ...

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی : منجی

  • تشرف یافتگان به محضر امام زمان (عــــج) ---2

  • نویسنده : عاشق مهدی (عج):: 87/5/20:: 10:0 صبح
     

     

    **** جهت دستیابی به آدرس صفحات تعدادی دیگر از تشرفات اینجا کلیک کنید.**** 

     

    عنایات امام مهدى‏علیه السلام به ملاّاحمد مقدس اردبیلى‏رحمه الله‏[متوفاى 993 ه. ق‏]
     

    از دیگر علمایى که داراى مقامات والاى معنوى و روحى بوده و داراى ارتباط روحى و ملاقات حضورى با امام عصرارواحنافداه بوده است و سوالات خویش را بدون هیچ مانعى با آن نور مقدس‏علیه السلام در میان گذارده و جواب دریافت مى‏نموده است ؛ آیت‏الله ملاّاحمد مقدس اردبیلى‏قدس سره است ؛ شخصى که در عصر غیبت کبرى تشرفات بسیارى به محضر آن حضرت داشته است و خود مستقیماً از آن امام‏علیه السلام بهره‏مند مى‏شده است؛ از میان تشرفات بسیار ایشان، تشرف زیر است که خود نشانه مقام والا و عظمت روحى و روحانى آن عالم بزرگوار است: ....

    ادامه مطلب...


  • کلمات کلیدی : منجی

  • تشرف یافتگان به محضر امام زمان (عــــج) ---3

  • نویسنده : عاشق مهدی (عج):: 87/5/20:: 9:0 صبح

    آیة اللّه سیّد ابوالحسن اصفهانى
    فردى بنام سیّد بحرالعلوم یمنى که زیدى مذهب بود، وجود مقدس حضرت مهدى (علیه‏السلام) را انکار مى‏نمود و مکاتبات زیادى با علماء و مراجع شیعه داشت و بر اثبات وجود و حیات امام زمان (علیه‏السلام) دلیل مى‏خواست.
     لیکن وقتى آن بزرگان از کتابهاى تاریخى و روایى شیعه و سنّى براى او دلیل مى‏آوردند قانع نمى‏شد، سرانجام به مرحوم سیّد ابوالحسن نامه نوشت.
     ایشان در جواب نوشتند که بایستى به نجف بیایید تا جواب را شفاهاً بدهم. وى همراه فرزندش سیّد ابراهیم به نجف مشرف گردید. حضرت آیة اللّه اصفهانى ایشان و پسرش را به قبرستان وادى السلام برد و در میان آن قبرستان در مقام حضرت مهدى (علیه‏السلام) 4 رکعت نماز خواند و سپس اذکارى را بر زبان جارى کرد. تا اینکه امام زمان (علیه‏السلام) تشریف آوردند و سیّد بحرالعلوم گریه کرد و صیحه‏اى زد و بیهوش بر زمین افتاد و ...

  • کلمات کلیدی : منجی

  • تشرف یافتگان به محضر امام زمان (عــــج) ---4

  • نویسنده : عاشق مهدی (عج):: 87/5/20:: 8:0 صبح

    تشرف سیدمهدى قزوینى (ره)

    سید بزرگوار آقا میرزا صالح، فرزند سیدمهدى قزوینى، از زبان پدر خویش نقل مىکند: مـن براى ارشاد و هدایت عشیره‌هاى بنى زبید به مذهب تشیع، همیشه به جزیره‌اى که در جنوب حـلـه و بـین دجله و فرات است، مىرفتم، چون همه آنها اهل سنت بودند والحمدللّه همه مذهب تشیع را اختیار کردند و به همان مذهب هم باقى هستند و تعدادشان بیشتر از ده هزار نفر است .

    در آن جـزیـره مـزارى اسـت کـه معروف به قبر حمزه فرزند حضرت کاظم علیه السلام است و مردم او را زیـارت مـىکنند و براى او کرامات بسیار نقل شده است .

    اطراف آن، روستایى است که حدودا صد خانوار در آن ساکن هستند.

    مـن هـمـیـشـه به جزیره مىرفتم و از آن جا عبور مىکردم، اما آن قبر را زیارت نمىنمودم، چون صـحیح در نزد من، آن بود که حمزة بن موسى بن جعفر علیه السلام در رى با حضرت عبدالعظیم حسنى مدفون است.

    یـک بـار طبق عادت همیشه بیرون رفتم و نزد اهل آن روستا میهمان بودم . آنها درخواست کردند کـه مـن مـرقـد مـزبور را زیارت کنم .

    امتناع کردم و گفتم: من مزارى را که نمىشناسم، زیارت نمىکنم .

    به خاطر این گفته من، رغبت مردم به آن جا کم شد و کمتر به زیارت مىرفتند. از نزد ایشان حرکت کردم و شب را در جاى دیگرى نزد یکى از سادات ماندم .

    وقت سحر شد و براى نـافـله شب برخاستم و مهیاى آن شدم . وقتى نماز شب را خواندم، به انتظار طلوع فجر و به هیئت تـعقیب نماز، نشستم .

    ناگاه سیدى که او را به صلاح و تقوا مىشناختم و از سادات آن جا بود، بر من وارد شد و سلام کرد و نشست .

    فرمود: مولانا، دیروز میهمان اهل روستاى حمزه شدى ولى او را زیارت نکردى.

    گفتم: آرى .

    فرمود: چرا؟ گـفـتـم: زیـرا من کسى را که نمىشناسم، زیارت نمىکنم . حمزة بن موسى الکاظم علیه‌السلام در رى مدفون است .

    فرمود: رب مشهور لا اصل له، یعنى چه بسیار چیزهایى که مشهور شده اما اساسى ندارد.

    قبرى که ایـن جا است، قبر پسر امام موسى کاظم علیه السلام نیست، هر چند معروف شده است، بلکه قبر ابى یعلى حـمـزة بن قاسم العلوى است که از نوادگان حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام است .

    او یکى از علماى بزرگ و اهل حدیث مىباشد که ایشان را علماى علم رجال در کتاب‌هاى خود ذکر کرده‌اند و به علم و تقوا و ورع توصیف نموده‌اند.

    مـن بـا خود گفتم: این شخص از عوام سادات است و از اهل اطلاع در علم رجال و حدیث نیست . لابـد ایـن مطلب را از بعضى علماء شنیده است .

    آنگاه برخاستم تا ببینم طلوع فجر شده یا نه .

    سید هـم بـرخـاست و رفت، اما من غفلت کردم که سؤال کنم این سخن را از چه کسى نقل مىکنید.

    و چون فجر طالع شده بود، به نماز صبح مشغول شدم . وقـتى نماز خواندم براى تعقیب نشستم، تا آفتاب طلوع کرد.

    ضمنا بعضى از کتب رجال همراه من بود. در آنها نگاه کردم، دیدم مطلب همان است که سید ذکر نموده است . بعد از آن، اهل روستا به دیدن من آمدند. در بین ایشان آن سید هم بود.

    به او گفتم: تو که پیش از فـجر به نزد من آمدى و مرا از قبر حمزه، که او ابو یعلى حمزة بن قاسم علوى است خبر دادى، این را از کجا شنیده‌اى؟ گـفـت: واللّه مـن پـیـش از فجر این جا نبوده‌ام و شما را قبل از این ساعت اصلا ندیده‌ام .

    من شب گـذشته بیرون روستا بیتوته کرده بودم و چون تشریف فرمایى شما را شنیدم، امروز براى زیارت، خـدمـت رسـیـدم .

    بـعد از این سخنان، به اهل آن ده گفتم: الان لازم شد من براى زیارت حمزه برگردم، زیرا شکى ندارم در این که آن شخصى را که دیده‌ام حضرت صاحب الامر (عج) بوده است .

    پس همراه تمام اهل آن روستا براى زیارت به راه افتادیم .

    و از آن وقت مزار ایشان مورد توجه واقع شد، به طورى که زن و مرد از راه‌هاى دور براى زیارت آن عالم بزرگوار مىآیند.

    منبع:

    کتاب العبقرى الحسان که داراى پنج بخش است که جلد اول آن سه بخش و جلد دوم دو بخش است. مطالب ارائه شده مربوط به جلد اول، بخش دوم (المسک الاذفر) و جـلـد دوم، بـخـش اول (الـیـاقوت الاحمر) مىباشد.



  • کلمات کلیدی : منجی

  • انتظار نــــــــــــــور

  • نویسنده : عاشق مهدی (عج):: 87/5/20:: 7:0 صبح

    شدّت فتنه ها و کثرت ابتلائات و فزونى مشاکل و انحرافات در دوره غیبت حضرت مهدى(علیه السلام)، اقتضا مىکند که ایمان آوردگان و پیروان ولایت همواره بر حذر بوده، و نسبت به عقیده و عمل خویش مراقبت بیشترى داشته باشند. در این باب، نکاتى چند از کلام معصومین سلام اللّهعلیهم، دقت و تعمّق بیشترى مىطلبد:

    الف) تمسک به ریسمان ولایت:

    امام صادق (علیه السلام) فرمود:

    «یأتى على النّاس زمان یغیب عنهم امامهم»، زمانى بر مردم فرا رسد که پیشواى شان غایب گردد.

    زراره پرسید: در آن زمان مردم چه کنند؟ فرمود:

    «یتمسّکون بالأمر الذى هم علیه حتّى یتبیّن لهم»، به همان امر ولایتى که دارند چنگ زنند، تا بر ایشان تبیین شود.( [1] )

    و در کلامى دیگر فرمود: «طوبى لشیعتنا المتمسکین بحبلنا فى غیبة قائمنا».( [2] )

    خوشا به حال شیعیان ما ! آنان که در زمان غیبت قائم ما به ریسمان ولایت ما تمسک مىجویند.

    راستى در آن زمان که امام و پیشواى مردم، در دسترس آنان نباشد و دامهاى شیطان ...

     

    ادامه مطلب...


  • کلمات کلیدی : منجی

  • تشرف یافتگان به محضر امام زمان (عــــج) ---5

  • نویسنده : عاشق مهدی (عج):: 87/5/20:: 7:0 صبح

    تشرف سید عبداللّه قزوینى در مسجد سهله

    آقا میرزا هادى سلمه اللّه تعالى از سید جلیل نبیل سید عبداللّه قزوینى نقل فرمود: در سـال 1327 ، بـا اهـل و عـیـال به عتبات مشرف گشتیم.

    روز سه شنبه به مسجد کوفه مشرف شدیم. رفقا خواستند به نجف اشرف بروند، ولى من گفتم: خوب است شب چهارشنبه براى اعمال به مسجد سهله برویم و روز چهارشنبه به نجف اشرف مشرف شویم قبول کردند.

    به خادم گفتیم او هم رفت و شانزده الاغ براى همه رفقا کرایه کرد.

    رفـقا گفتند: ما شب در این بیابان حرکت نمىکنیم، ولى بالاخره اجرت همه مال‌ها را داده و با سه نفر زن که همراه داشتیم سوار و به سمت مسجد سهله حرکت کردیم، در حالى که الاغ‌هاى یدکى هم همراه ما بود.

    در مـسـجـد سهله نماز مغرب و عشاء را به جماعت خواندیم و مشغول دعا و گریه شدیم، یک باره مـتوجه شدیم که ساعت از هشت هم گذشته است.

    ترس زیادى بر من عارض شد که چگونه با سه زن، بـه تـنـهـایى، با مکارى عرب و غریب، در این شب تاریک به کوفه برگردیم.

    آن سال، همان سالى بود که شخصى به نام عطیه بر حکومت عراق یاغى شده بود و راهزنى مىکرد.

    با نهایت اضطراب، قلبا متوسل به ولى عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشریف گردیده، روى نیاز و دل پـر سوز به سوى آن مهر عالم افروز نمودیم، ناگهان چون چشم به مقام حضرت مهدى (عج) که در وسـط مسجد است، انداختیم، آن مقام را روشن‌تر از طور کلیم اللّه یافتیم.

    به آن جا رفتیم و دیدیم سـیـد بزرگوارى با کمال مهابت و وقار و نهایت جلال و بزرگى در محراب عبادت نشسته است.

    پـیـش رفـتیم و دست مبارک آن سرور را گرفتیم و بوسیدیم.

    من خواستم دستشان را بر پیشانى خـویش بگذارم که حضرت دست خود را کشیدند و نگذاشتند.

    در این هنگام من هم مشغول دعا و زیـارت شدم و وقتى به نام حضرت صاحب الزمان عجل اللّه تعالى فرجه الشریف مىرسیدم و سلام مىکردم، ایشان جواب مىفرمودند: و علیکم السلام.

    از ایـن مـطـلـب بـرآشفته شدم که من به امام سلام مىکنم و این آقا جواب مىدهد، یعنى چه؟ از طرفى آن مقام شریف از روشنایى که داشت، گویا صد چراغ و قندیل در آن آویزان کرده بودند.

    در ایـن جـا آن سید بزرگوار روى مبارک به ما نمودند و فرمودند: با اطمینان دعا بخوانید.

    به اکبر کبابیان سفارش کرده‌ام شما را به مسجد کوفه برساند و برگردد. شما آنها را هم شام بدهید.

    چون این سخن را شنیدم با ایشان مانوس شدم و از ایشان التماس دعا کردم و سه حاجت خواستم: اول وسـعـت رزق و رفـع تنگدستى؛ دوم این که، محل دفن من، خاک کربلا باشد.

    این دو را قبول فرمودند.

    سوم فرزند صالحى خواستم ایشان قسم یاد کردند که این امر به دست ما نیست ساکت شدم و نگفتم که شما از خدا بخواهید، چون در اول جوانى زن پدرى داشتم و دختر خوبى از او در خانه بود.

    من از آن دختر خواستگارى کردم، ولى آنها او را به من نمىدادند، بلکه مىخواستند بـه شخص ثروتمندى بدهند.

    من در بالاى سر امام ثامن علیه السلام دعا کردم که فقط این دختر را به من بـدهـنـد و دیـگر از خدا اولاد نمىخواهم.

    این قضیه در خاطرم بود، لذا مانع از تکرار درخواست و اصرار گردیدم.

    عیالم پیش آمد و سه حاجت خواست: یکى وسعت رزق؛ دیگرى آن که به دست من به خاک سپرده شود و قبل از من از دنیا برود؛ سوم آن که در مشهد مقدس یا کربلاى معلى مدفون شود..

    هـمـه را اجـابـت فرمودند و همان طور هم شد.

    ایشان در مشهد مقدس فوت کرد و خودم او را به خاک سپردم.

    زن دیگرى که همراه ما بود، پیش آمد و عرض حاجت کرد و سه مطلب خواست: یکى شفاى مریضى که داشت.

    ایشان فرمودند: جدم موسى بن جعفر علیه السلام شفا عطا خواهدفرمود.

    دوم : ثروت و اعتبار براى فرزند.

    سوم : طول عمر براى خودش.

    هـمه را اجابت و قبول فرمودند و همان طور هم شد، یعنى مریض در کاظمین شفا یافت و خودش هم نود و پنج سال عمر کرد.

    من (میرزا هادى) از سید عبداللّه قزوینى پرسیدم: چند سال است که آن زن فوت کرده؟ گفت: تقریبا پنج سال.

    معلوم شد بیشتر از بیست سال بعد از قضیه باقى مانده و عمر کرده است و فـعـلا پـسرش از تجار ثروتمند است و اسم آن تاجر را هم برد، ولى حقیر نام او را در خاطرم ضبط نکرده‌ام.

    سید گفت: بعد از دعا و زیارت وقتى از مقام حضرت مهدى (عج) به بیرون پا نهادیم، همسرم به من گفت: دانستى این سید بزرگوار که بود و او را شناختى؟ گفتم : نه.

    گفت: حضرت حجت (عج) بود.

    از شـدت تعجب رو برگرداندم، دیدم جز یک فانوس که آویزان است از آن انوارى که به انداره صد چـراغ بود، اثرى نیست.

    تاریکى و ظلمت عالم را فرا گرفته بود و از آن سید بزرگوار خبرى نبود.

    دانستم آن روشنایی‌ها از اثر چهره نورانى آن سرور بوده است.

    وقـتـى بـه کنار مسجد آمدم، جوانى نزد من آمد و گفت: هر وقت آماده شدید ما شما را به مسجد کوفه مىرسانیم.

    گفتم: تو که هستى؟ گفت: من اکبر بهارى.

    خیلى وحشت کردم و دلم تنگ شد، چون خیال کردم مىگوید اکبر بهایى.

    گفتم: چه مىگویى؟ بهایى یعنى چه؟ گـفـت: من در همدان در محله کبابیان سکونت دارم و از روستاى بهار که یکى از نواحى همدان است، مىباشم و حضرت مستطاب، عالم سالک آقا میرزا محمد بهارى از اهل آن جا است.

    ایشان را شناختم و با او مانوس شدم.

    گفتم: آن سید بزرگوار را شناختى؟ گـفت: نشناختم، ولى دیدم خیلى جلیل القدر است و به من امر فرمود که شما را به مسجد کوفه برسانم.

    از مهابت ایشان نتوانستم حرفى بزنم و فورا قبول کردم.

    گفتم: آن سرور حضرت صاحب الامر (عج) بود و علایم آن را گفتم.

    آن جوان به وجد آمد و وقتى خواستیم مراجعت کنیم، خود و رفقایش که چهار نفر بودند، پیاده در رکـاب ما به راه افتادند و با آن که حدود دوازده الاغ خالى داشتیم و کرایه همه را هم داده بودیم در عین حال هیچ کدام سوار نشدند و پروانه وار در رکاب ما از شوق امر امام (عج) راه مىرفتند. وقتى به مسجد کوفه رسیدیم، به دستور امام (عج) غذا را حاضر و به همه آنها شام دادیم.

    منبع:

    کتاب العبقرى الحسان که داراى پنج بخش است که جلد اول آن سه بخش و جلد دوم دو بخش است. مطالب ارائه شده مربوط به جلد اول، بخش دوم (المسک الاذفر) و جـلـد دوم، بـخـش اول (الـیـاقوت الاحمر) مىباشد.

     



  • کلمات کلیدی : منجی

  • <      1   2   3   4   5   >>   >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    ----------------------

    التماس دعا ـ ـ موسوی ـ قم